داشتم به سهیل دیکته میگفتم … یاد اون قدیما افتادم … یاد گذشته ها و دلتنگی های پنجره ای تنها … …….. درس اول … معلم نوشت : بابا آب داد … بابا نان داد … همه نوشتن … ولی یکی ننوشت …!! معلم دوباره با صدای بلند تر تکرار کرد : بابا آب داد … ادامه خواندن درس اول
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.